به گزارش مشرق، «حسن رشوند» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
اکنون که در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی قرار داریم، وقتی داشتههای ملت ایران پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف از جمله «استقلال کشور و عزت مردم»، «قدرت نظامی و پیروزیهای منطقهای»، «مردم سالاری دینی»، «بیسوادی اکثریت مردم تا شکوفایی در علم و فناوری»، «پیشرفتهای اقتصادی»، «آزادی» و «رشد دینی و معنوی جامعه بهویژه در میان نسل جوان» را با حکومت ۳۷ ساله پهلوی مقایسه کنیم، در مییابیم که با وجود همه دشمنیهای نظام سلطه با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برآمده از آن، در گذشته ایران در کجا بوده و امروز در کجا ایستادهاست.
بیشتر بخوانید:
سازمان ملل: طی۳ دهه در ایران ۸۵ درصد از میزان فقر کاسته شد
مسیر جاده انقلاب در چهل سالگی چگونه است؟
چهل سال انقلاب؛ چندگزارش مستند
۱- مقایسه استقلال کشور و عزت مردم در زمان پهلوی و امروز: استقلال یکی از اصلیترین شعارهای انقلاب اسلامی ملت ایران بود، مداخله گسترده کشورهای غربی در امور ایران تا آنجا در دوره پهلوی گسترش یافته بود که حتی نزدیکان دربار پهلوی به آن اعتراف کردهاند.
اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار که در خاطرات روزانهاش، چهرهای بدون رتوش از پهلوی ارائه میدهد، مینویسد:
«از مدتها پیش، شکایت داشتهام عمال بیگانه، در دولت، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بسیاری از وزارتخانهها نفوذ کردهاند. شاه با این همه گزارشهای اطلاعاتی که دریافت میکند، این حقیقت را نادیده میگیرد. این ما هستیم که تحت فشار قرار داریم نه طرف مقابل. وقتی خزانه خالی است چگونه میتوانیم وارد جنگ اقتصادی شویم؟»
این بخش از خاطرات اسدالله علم به عیان نشان میدهد که خود رژیم پهلوی معتقد و اطلاع داشته است که عمال بیگانه در تمامی شئون کشور از دولت گرفته تا بانک مرکزی و سازمان برنامه نفوذ کرده و استقلال کشور در خطر جدی قرار گرفته است. اینکه امریکا در امور ایران مداخله میکرده است حرف امروز ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی نیست، بلکه مقامات رژیم پهلوی نیز به این مهم معتقد بوده و هرگاه فرصتی به دست میآوردند از آن سخن میگفتند و گلایه میکردند، به عنوان نمونه احمد آرامش که مدتی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه ایران در دولت شریف امامی و پیش از روی کار آمدن علی امینی شخصیت وابسته به امریکا در تیرماه ۱۳۴۰ بود، میگوید: «مخالفت من فقط با سیاست جانکاه ده ساله گذشته امریکا است… سالها است که دولت امریکا با تمام قوا، ولی با عناوین به ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت میکند، تمام وزارتخانهها و بنگاههای تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر مأموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرار گرفته و آنان در غالب جاها، نه تنها به عنوان مشاور و مستشار، بلکه به صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله میکنند.
اقتصاد کشور به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی دولت امریکا به کلی درهم ریخته و اکنون وضع به شکلی درآمده که طبق اظهار آقای نخستوزیر، هم دستگاه اقتصادی دولت در آستانه ورشکستگی است و هم ملت؛ و ما هر روز ناگزیر هستیم که دست تکدی به سوی امریکا و آمریکاییان دراز کنیم و برای گرداندن چرخ زندگی خود از آنان قرضه و اعتبار بگیریم».
امروز چهار دهه از سقوط رژیمی که همه مقدرات ایران اسلامی را تحت حاکمیت و نظارت غرب و به ویژه امریکا قرار داده بود میگذرد، استقلال و عزت ایران در دوره پس از انقلاب اسلامی زبانزد خاص و عام است، در جنگ تحمیلی و در حالی که ابرقدرتهای شرق و غرب از رژیم صدام حمایت میکردند ایران اسلامی تنهای تنها و با استقلال هر چه تمام، در برابر تهاجم بیگانه ایستاد، اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی خود را به خواست بیگانه گره نزد و یکی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی یعنی «استقلال» تحقق بخشید.
۲- قدرت نظامی پوشالی پهلوی و قدرت نظامی درون زای انقلاب: ارتش ایران در دوره پهلوی و با دستور مستقیم شاه و به درخواست پادشاه عمان در ظفار برای مقابله با چریکهای جداییطلب چپگرا در این منطقه مداخله نظامی کرد. حضور نظامی ایران در تغییر وضعیت به سود پادشاهی عمان و سرکوب شورش ظفار صورت گرفت. صرفنظر از چرایی این حضور، تلفات ایران نسبت به نیروهای انگلیس و حتی خود ارتش عمان با فرض اینکه ایران اولین قدرت نظامی در منطقه از طرف آمریکاییها و حکومت معرفی میشد، تاملبرانگیز است. در حالی که تعداد تلفات ارتش عمان در این جنگ ۱۸۷ کشته و ۵۶۰ زخمی، تعداد تلفات نظامیان انگلیسی ۲۴ کشته و ۵۵ زخمی بود، ارتش مجهز شاه و ژاندارم منطقه!، در این جنگ که قاعدتاً باید نیروی پشتیبان باشد، ۷۲۰ کشته و ۱۴۰۴ زخمی داده بود.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بدون یدک کشیدن زاندارمری منطقه در طول این چهل سال، هم از حریم سرزمینی خود به شایستگی دفاع کرده و یک وجب از خاک کشورش را برخلاف آنچه پهلوی دوم در واگذاری بحرین انجام داد، واگذار نکرده و هم در مناقشات نظامی کشورها دخالتی نکرده است که مصداق بارز آن جنگ خلیج فارس و حمله صدام به کویت و یا در کنار امریکا قرار گرفتن در حمله به افغانستان است. آنجا هم که ورود پیدا کرده با اقتدار تمام برای مقابله با تروریسم تکفیری دست نشانده امریکا و با هدف نجات ملت مظلوم عراق و سوریه و با دعوت دولتهای قانونی عراق و سوریه بوده است. نکته مهم دیگر در اقتدار نظامی ایران در دوران ۴۰ ساله انقلاب، انتقال تفکر مقاومت و فناوری نظامی ایرانی به ملتهای آزاده منطقه بوده است، چیزی که در دوره پهلوی، درست عکس آن انجام میشد و نیروهای نظامی ایران با تجهیزات آمریکایی و سیاستهای آمریکایی ایفای نقش میکردند. امروز «ایرانیها» هزاران کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران، در مقابل دشمن صف آرایی کرده اندو امنیت ایران را با مدد ایمان و اراده خود نه اراده قدرتهای بزرگ فراهم کردهاند.
۳- از دورهای که خبری از انتخابات نبود تا ۴۰ سال مردمسالاری دینی: در رابطه با انتخابات و «مردمسالاری» اصلاً حکومت پهلوی با جمهوری اسلامی ایران قابل مقایسه نیست. چرا که در عصر پهلوی اصولاً چیزی به عنوان انتخابات وجود نداشت.
حسین فردوست از نزدیکترین دوستان شاه در کتاب خاطرات خود بر این نکته اذعان داردو میگوید «یک کمیسیون سهنفره برای انتخابات مجلس در منزل اسدالله علم تشکیل میشد. منصور، اسامی نامزدها را میآورد و با نظر علم، مهر نمایندگی آنها تأیید میشد. پس از بررسی صلاحیت امنیتی و مطالعاتی این افراد، ترتیب انتخاب این اسامی داده میشد و به صورتی ظاهری، نام آنها از صندوق آرا بیرون میآمد».
امروز و با گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تا قبل از اینکه انتخابات تجمیع شود، سالی نبوده است که در ایران انتخابات برگزار نشود، در اولین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی نوع نظام سیاسی کشور به رأی عمومی گذاشته شد، پس از رأی مردم به «جمهوری اسلامی»، مردم بار دیگر پای صندوقهای رأی رفته «نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی» را انتخاب کردند، پس از تدوین قانون اساسی در یک رفراندوم دیگر به آن رأی آری دادند و در ادامه و در حالی که هنوز بهار ۱۳۵۹ نرسیده بود، در دو انتخابات دیگر نخستین رئیسجمهور و نمایندگان مجلس اول را نیز انتخاب کردند.
ملت ایران در چهار دهه گذشته همواره برای تعیین سرنوشت کشور پای صندوقهای رأی رفتهاند و همه مسئولین جمهوری اسلامی مستقیم و یا غیرمستقیم منتخب همین ملت هستند و کسی در این شک و شبههای ندارد.